عشق شیرین من
سلام جوجه من
وایییییییی خدا وقتی که خوابی جونم واست در میاد دلم واست تنگ میشه.
دخمل قشنگم اومدم بگم که یه یکماهی هست که واسه مامانی غلت میزنی و وقتی صدات میکنن برمیگردی نگاه میکنی و میخندی.وقتی بابایی از سر کار میاد یه جوری براش با اون دهن خوشگلت میخندی که به نظر ما هیچی بهتر از اون لحظه تو دنیا وجود نداره.
مامانی چند روزی هست یه کم بیقرااری فکر کنم واسه دندونات باشه.داری کم کم بزرگ میشی من و بابایی هم از روز قبل بیشتر عاشقت میشیم.
تو رورویک یه دو ماهی هست که میپلکی دور خونه تازگی هم میدویی نمیدونی چه صحنه ایی میشه
خیلی دوست دارم جوجه کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی